دلخوشی های .....

از خاموشیم کار رسیده است به جان/فریاد,که خاموشی مرا خواهد کشت...

 

وقتی همه ی دلخوشی ها یکباره فرو میروند در سیاه چاله ی درون

و رنگ از نگاهم رخت میبندد

دل خوش میکنم....به دلخوشی های خیلی ریز!

به شمع هایی که شبها اتاقم را روشن میکند....

به وقتهایی که خیره میشوم به شعله اش...

چه گزیری جز سوختن و آب شدن...تا ته!

دل خوش میکنم

به لحظه ای که چشم هایم را میبندم

به لحظه ی دعایی از ته دل.....

هرکجا هستی باش

سر تو بس به سلامت

ودلت پر امید....

آری!زندگی بی رنگ است اما

دلخوشی ها کم نیست....

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:my heart,ساعت 15:54 توسط nastaran|


آخرين مطالب
» تمام!
» let some body love u
» تاریکی
» شبیه شده ام
» when I was young
» نفر بغل دستی!
» نظریه میدهیم!
» شکمو!
» thanking god
» شلوغ!
» me...
» خوشحال!
» نام دیگر من
» بی ربط!
» life
» قیصر
» so close,no matter how far
» from deep inside
» وقتی نظراتت دوستت غیر فعاله!
» در چنته ی من جز به ندانستن نیست

Design By : Pichak